بهم دروغ گفت...

بهم گفت که دوسم داره

بهم گفت منو میخواد

بهم گفت اگه پاش باشه ته حادثه میاد

بهم گفت که نفسهاشم،اگه باشم میمونه

بهم گفت شور بودن رو توی نگام میخونه

دروغ گفت...دروغ گفت

دروغ گفت...دروغ گفت

میگفتش من هواشم،تمومه قصه هاشم

میگفتش آبروشم،همیشه رو به روشم

میگفت از خاکی دوره،میگفت سنگ صبوره

میگفت تنها نمیشم،میگفت میمونه پیشم

دروغ گفت...دروغ گفت

دروغ گفت...دروغ گفت

بهم میگفت که زندگیشم و با من عجینه

میگفت چشمای من واسش یه دنیاست،سرزمینه

میگفت طاقت میاره بچگیهامو،بدیمو

میگفت از من میرونه خون دلهام،خستگیهام

بهم میگفت که مثله هیچکس نیست

میگفت توی نگاهش خار و خس نیست

میگفت طاقت نمیاره نباشم

میگفت از فکرشم میمیره که فکر کنه از دنیاش جدا شم

اینارو اون بهم گفت...دروغ گفت

دروغ گفت... دروغ گفت...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:25 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com